5 |
21/12/52 |
چند خانم و مبلها سر دست بالای سرشان |
1 |
1 |
5 |
♣ تمام خواب : دیشب خواب دیدم ...
وارد یک سرسرا شدم ، سمت راست من دری بزرگ بود ، پیچیدم و نگاه کردم یک هشت بود
( هشت که دری بزرگ دیگر به یک محوطه باز بی سقف داشت ، در این هشت چند خانم ( در
باره بودن مرد شک دارم ) مشغول تمیز کردن رویه های مبل بودند ، این رویه مبلها
با پایه مبلها نبود بلکه جدا بود وسر دست بالا تر از سرشان گرفته بودند و داشتند
گرد و خاک آنرا میگرفتند ، صحنه دوم من وارد محوطه باز روبرو شده بودم و باران
به سرعت میبارید ، در طرفین راست و چپ من صندوقهای تجزیه نامه بطور پراکنده
بطوری که "هم شکل" هم نبودند قرار داشت ، نمیدانم در اینجا با چه
کسانی حرف زدم . فقط میدانم به من گفته شد منتقل شده ای به ... دهی گفتند که یک
حرف « ج » داشت ولی نمیدانم نامش چه بود . بعد گفته شد که این ده هندیجان است .
من هندیجان خوزستان بیادم آمد و خوشحال شدم از اینکه به آنجا منتقل شده ام . در
این محوطه چند نفر مرد بودند و دیگر اینکه داشتم از آخر این محوطه بر میگشتم .
یک سرازیری کوچک بود پر از لجن سیاه . دو زن در کنار و توی این لجن ها بودند .
من میخواستم از این لجنها بگذرم . راستی این را ننوشتم که وقتی زنها را مشغول
تمیز کردن رویه مبلها دیدم گفته شد که مدیر کل برای بازدید میخواهد بیاید . ♠ یافتهها : . ¶ . تفسیرها
: - . ¶ . |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر