2 |
7/4/47 |
مراسم خدا حافظی و عفت و بی بی جان |
1 |
1 |
2 |
♣ تمام خواب : ساعت چهار و پنج دقیقه بعد از
ظهر . خواب ميديدم كه از پله ای مانند سکوی منزل ♂ ( دختر عمو ♀ ) پائین رفتم و مراسم خداحافظی
را میخواستم با ♂ و دختر عمو انجام دهم .
وفتی نوبت به ♀ رسید ♀ با یک نفر دیگر دست داد . سپس با من دست داد . من دستش را در دستم
گرفتم و کلماتی گفتم که او توی بغلم افتاد و در همین حال شروع به قدم زدن کردیم
. در چنین حالی چنان نسبت به او احساس محبت داشتم و او را توی بغلم میفشردم که
نمیتوان شرح داد . او در سمت چپ من قرار داشت و دست چپم از پشت او را احاطه کرده
بود و بازوی او را در دست داشتم . سمت راست صورتش به سمت چپ صورت من چسبیده بود
و به جلو میرفتیم . در این حال به ♂
رسیدیم . بدون توجه ( چه او وچه من ) همانطور که به جلو میرفتیم رفتم . حتی
متوجه شدم مانعی بین صورت من و او واقع شده . وقتی دقت کردم دسته عینک من بود که
نمیگذاشت درست گونه هایمان بهم بچسبد . وقتی ♂ ما را در آنجا دید همانطور که از جلومان کنار میرفت به
ما هم نگاه میکرد . اول من کمی جا خوردم ولی ♀ نه اینکه پدرش را دیده . ♂ در موقعی که متوجه ما و به ما
نگاه میکرد خندید و من لبخندش را تعبیر بر خوشحالی اش در آن لحظه نمودم . در این
لحظه دیگر از ادامه راه چیزی بخاطر ندارم . فقط میدانم به بازاری رسیده بودیم که
دکانهای مختلف داشت و تقریباً مانند بازار کویتی آبادان بود و من به دنبال ♀ میگشتم چون او را گم کرده بودم و
میخواستم پیدایش کنم . این قسمت از خواب من دنبال همان خواب بود . در این موقع
بطوری ناراحت بودم که جایم در پوستم نبود و میخواستم همه چیز را نابود کنم تا او
را بدست آورم . به فکرم بود که او را برای خرید تنها گذاشته بودم و ترسی داشتم
که آشنا ها او را دزدیده و از پیش من برده باشند . در این گیرو دار که من در یک
جای کوچک از بازار مشغول پیدا کردن او بودم عده ای از زنهای آشنا مانند ♀ ... و زنهائی دیگر به شکل تقریبی
او در آن اطراف میدیدم که با نگاه های مخصوص به من نگاه میکردند . من فریاد
میکشیدم و ♀ را میخواستم . ♠ توضیح : 1 - این خواب از روی یاداشت سال چهل و هفت در تاریخ جمعه ... 2 -
کلمات را عیناً همان که بود نوشتم 3 - یک موضوع جالب اینکه در این خواب ♀ را دیده ام و در خواب زوج
کروموزوم شماره یک هم که چند وقت پیش دیدم و یادداشت کرده ام باز ♀ را دیده ام . باید روی آن تحقیق
کنم . یافتهها : . ¶ . تفسیرها
: - . ¶ . |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر