۱۴۰۰ خرداد ۲۱, جمعه

 

20

    00/00/67

ارزیابی بلوز کش‌باف

  1

  1

   20

تمام خواب : دیشب خوابی به شرح زیر دیدم . خواب دیدم مشغول ارزیابی بلوز کشباف بودم و مشتری من جوانی بود اهل تیران ، جوان لاغر اندامی که اسمش را هم گفت ولی نمیدانم چی گفت . این صحنه خوب بیادم هست که هنگام دست کشیدن به لباس ، که معمولاً روز ها هنگام ارزیابی این کار را میکنم متوجه شدم جسم ضخیمی زیر لای یقه جلو کت وجود دارد . آنرا پاره کردم یک عدد گل سینه صنایع دستی به رنگ سفید زیر یقه بود ، آنرا در آوردم و به آن جوان دادم و دوباره به آن بلوز دست کشیدم . زیر یقه دور گردن آن دستم چیزی زنجیر مانند را حس کرد که دوباره یقه را پاره کردم . یک عدد زنجیر طلای خیلی بزرگ از آن بیرون آوردم . اول، زنجیر یک زنجیر طلای معمولی بود . به فکر افتادم صورتمجلس کنم و مواظب این هم بودم که آن جوان زنجیر را از دستم نقاپد و فرار کند . ولی آن جوان ایستاده بود که اگر زنجیر را به او بدهم همان یا چیزی در حدود آنرا به من بدهد . ولی من بدنبال این بودم که صورتمجلس کنم . صحنه بعد که زنجیر را نگاه کردم ، زنجیر دانه های درشت مثل یک زنجیر آهنی داشت و رنگ آن طلائی بود . صحنه بعد در اتاقی دیگر موضوع را به همکارمان آقای فتاحی گفتم و از او خواستم موضوع را صورتمجلس کند . در کشو میز خودم گشتم تا نمونه ای از صورتمجلس را که آماده کرده ام در بیاورم و از روی آن فتاحی بنویسد . ولی در کشو میز من چیزی نبود و متوجه شدم که فتاحی نشسته روی صندلی و یک پوشه زیر دستش است . او آماده صورتمجلس کردن است و نوشته من هم ( که باید در پوشه های خودم باشد ) زیر دست او برای نوشتن آماده است . در این حال متوجه زنجیر شدم دیدم زنجیر دیگر زرد طلائی نیست و سیاه رنگ یعنی رنگ فلزی گرفته و مثل اینکه طلا نیست . به فتاحی گفتم . او برای اینکه آنرا امتحان کند زنجیر را توی یک چیزی بشقاب مانند آهنی انداخت و روی جائی گذاشت که فکر میکنم چراغ حرارتی بود . بعد با چیزی زنجیر را در درون آن بشقاب فلزی هم زد . زنجیر بصورت گوشت چرخ کرده در آمد و مثل گوشت چرخ کرده ای شد که تو بشقاب ریخته باشیم . فتاحی مقداری از آن گوشت ( زنجیر قبلی ) را بر داشت و بالا آورد و دو باره روی بقیه ریخت و اینطور به من حالی کرد که آن طلا است و باید صورتمجلس شود . در صورتی که من شک داشتم ولی از اینکه او میگفت طلا است و باید صورتمجلس شود خوشحال بودم .

/////////////////////////////////////////////

شرح و بیان این خواب و تاریخ تفسیرهای انجام‌شده :

// این خواب در رابطه با داوری‌های دو خدای ناظر بر رفتارها و کردارهای بیرون و درون ما با ماهیت ریزدانه‌های عنکبوتی ی در سینوس ساژیتال فوقانی و تحتانی ی مغز است که در خواب‌هایم با نمادهای متعدد مطرح شده‌اند. //

/////////////////////////////////////////////

نمادهای مطرح‌شده در خواب، و معانی و مفاهیم آنها در مراحل اول :

الف :

// در این خواب با عنوان «ارزیابی بلوز کش‌باف» و دیگر خواب‌ها : گوشت چرخ‌کرده‌ی نپخته، نمادی بوده و هست برای ذرات خدای هستی که در فضاهای خالی و هیچ درون ما وجود دارند و در سیستم اعصاب ما در جریان‌اند.

ب :

// 5/11/93 / گوشت چرخ کرده نماد پیام‌های آمده از بالای مغز به پوست و گیرنده‌های حسی مستقر در پوست برگشت شده به بالای مغز بوده.

// 5/11/93 / هر سه مورد گوشت چرخ کرده، زنجیر بزرگ معمولی، و زنجیر بزرگ طلا یکی وهمانند بوده‌اند.

/////////////////////////////////////////////

تغییرات و یافته‌های جدید :

// 6/8/98 / تبدیل شدن یک رشته زنجیر طلا به گوشت چرخ کرده که یافته‌ام نطفه‌های خدای هستی با ماهیت الکترون می‌باشند این شناخت جدید را به من می‌دهد که ساختار اولیه رشته‌های عنکبوتی ی به‌دنبال هم بودن نطفه‌های خدای هستی و به گفته این خواب زنجیروار به دنبال هم بودن است.

// 6/9/98 / با توجه به همه‌ی موارد شناخته شده تا امروز گل سینه‌ی صنایع‌دستی به رنگ سفید نماد سخت‌شامه و نرم‌شامه پرده‌های مغز، و یک عدد زنجیر طلای خیلی بزرگ پرده‌ی آراکنوئید (عنکبوتی ی) بوده.

// 6/9/98 / با توجه به مفاهیم خواب ... تاریخ ... که یافته‌ام بنیاد و ساختار اولیه پرده عنکبوتی ی رشته‌های طلایی است می‌پذیرم زنجیر طلای خیلی بزرگ دیده شده در این خواب نماد یک رشته از رشته‌های عنکبوتی ی بوده.

// 9/10/98 / با توجه به مفاهیم و یافته‌های آمده در این خواب به این شناخت رسیده‌ام که در وجود ما ساختار پرده‌ی عنکبوتی ی مغز به‌مانند ساختار امواج نور به‌صورت رشته‌رشته از جنس نطفه‌های خدای هستی‌اند که دانه‌دانه دنبال هم‌اند.

// 6/11/98 / این لحظه ساعت شش و نیم عصر یک شنبه ششم بهمن ماه سال نود و هشت متوجه شدم در این خواب آقای فتاحی همکار پستی ی من با معنی و مفهوم گشاینده، نصرت دهنده، حاکم، داور، و از اسماء الاهی، نماد ریز دانه های الکترون متراکم عنکبوتی ی با ماهیت نطفه های خدای هستی مستقر در فضای گنجه مانند سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز من بوده.

// 6/11/98 / با توجه به یافته‌های بالا، خود من در این خواب نماد ریزدانه‌های الکترون متراکم عنکبوتی ی مستقر در سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز بوده‌ام.

// 6/11/98 / این خواب در رابطه با داوری‌های دو خدای ناظر بر رفتارها و کردارهای بیرون و درون ما است که در خواب‌هایم با نمادهای متعدد مطرح شده‌اند.

/////////////////////////////////////////////

مطالب انتقال داده‌شده از پایان‌نامه ...

تعداد دیگری از همانندی‌های مطرح‌شده در خواب‌هایم که زبان گفتمان درونی ی من بوده‌اند :

الف : در خواب ../ ../67 با عنوان «ارزیابی بلوز کش‌باف» و دیگر خواب‌ها. گوشت چرخ‌کرده‌ی نپخته، نمادی بوده و هست برای نطفه‌های خدای هستی که در فضاهای خالی و هیچ درون ما وجود دارند و در سیستم اعصاب ما در جریان‌اند. // 10/2/99 تکمیل و به‌روز شد.

ب : با توجه به مفاهیم و یافته‌های آمده در خواب «ارزیابی بلوز کش‌باف» تاریخ ../ ../ 67 به این شناخت رسیده‌ام که در وجود ما ساختار پرده‌ی عنکبوتی ی مغز به‌مانند ساختار امواج نور به‌صورت رشته‌رشته از جنس نطفه‌های خدای هستی‌اند که دانه‌دانه دنبال هم‌اند.

هیچ نظری موجود نیست: